همه ما انسانها از زمانی که به این دنیا میآییم، نیازمند این هستیم که فرد یا افرادی از ما محافظت کنند. این موضوع نیازمند یک ارتباط قوی دلی و روحی است. اولین افرادی هم که این ارتباط قوی را با ما ایجاد میکنند، پدر و مادر ما هستند. در حقیقت میتوان گفت نوع ارتباط والدین، بر روی روابط ما در آینده بسیار تاثیرگذار است. این نظریه، تئوری دلبستگی نام دارد. از آنجایی که دلبستگی سبکهای مختلفی دارد، در کودکی ممکن است توسط اطرافیان یکی از سبکها بر روی ما اجرا شود. از همین رو نوع سبک آن بر روی رفتار و شخصیت ما در آینده و بزرگسالی تاثیرگذار است. با ما همراه باشید تا با تعریف و سبکهای مختلف آن، بیشتر آشنا شوید.
دلبستگی چیست؟
دلبستگی، یک پیوند عاطفی بسیار قدرتمند است که بین دو نفر ایجاد میشود. همانطور که در مقدمه گفته شد، اولین دلبستگی که همه ما انسانها تجربه میکنیم در زمان نوزادی و با والدین خودمان است. البته که این موضوع همیشگی نیست ولی در اکثر مواقع این اتفاق صورت میگیرد. این حس نیز بیشتر از جانب مادر میباشد. کم کم و به مرور زمان که به دوران خردسالی میرسیم، از اولین جدایی خود با والدین بسیار ناراحت میشویم، زیرا از این دلبستگی دور میشویم. اما کم کم این موضوع عادی میشود.
زمانی که به سنین نوجوانی و جوانی میرسیم، سعی در ایجاد وابستگیهایی با دیگر افراد اطراف خود خواهیم داشت. به این دلیل این وابستگی و دلبستگیها ایجاد میشود که ما را برای ادامه دادن زنده نگه دارد. البته که این دلبستگی بسیار مهم است، زیرا همه افراد در ابتدای زندگی خود نمیتواند هیچ کاری انجام دهند. اگر این حس به وجود نیاید، انسان نمیتواند زنده بماند.
نظریه دلبستگی
اولین نظریه پرداز دلبستگی، جان بولبی بود. او یک روانشناس اهل بریتانیا بود. جان، دلبستگی را یک ارتباط روانی قوی و پایدار بین انسانها میدانست. نظریه وی در رابطه با درک اضطرابی بود که کودکان در هنگام جدا شدن از والدین خود داشتند.
برخی دیگر از روانشناسان مانند فروید، بر این عقیده بودند که یک نوزاد برای تامین نیازهای خودش، نیازمند یک منبع است.
برخی دیگر از نظریهها در رابطه با این حس بیان میکنند که در حقیقت این حس، یک رفتار آموخته شده میباشد. این نظریه دلبستگی بیان میکند که رابطه بین کودک و مراقب خود، باعث ایجاد این حس میشود.
اما در رابطه با نظریه دلبستگی، معروفترین مطالعه در سال 1969 به نام وضعیت عجیب به وجود آمد. این مطالعه این حس را به چهار سبک مختلف تقسیم بندی کرد.
مطالعه این مطلب میتواند برای شما مفید باشد: درخواست عشق بازی قبل از ازدواج را قبول کنم؟
انواع سبک های دلبستگی
دلبستگی انواع و سبکهای ویژه خودش را دارد. برای اینکه شما در بزرگسالی بتوانید روابط معنادارتری را تجربه کنید، لازم است که سبکهای دلبستگی را بشناسید. در حقیقت میتوان گفت که سبکهای آن، در نوع رفتار افراد در رابطه، نمایان و شناخته میشود.
دانشمندان و روانشناسان، نوزادان را با مادرانشان در یک اتاق قرار دادند و سپس از مادران خواستند که از اتاقها خارج شده و فرزندانشان را تنها بگذارند. بعد از گذشت دقایقی از مادران خواستند که به اتاق نزد نوزادانشان بازگردند. با توجه به نوع واکنش نوزادان، سبکهای این حس را شناسایی کردند.
این سبکها عبارتند از:
- دلبستگی ایمن
- دلبستگی مضطرب
- دلبستگی اجتنابی
- دلبستگی آشوب
دلبستگی ایمن
افرادی که دارای دلبستگی ایمن هستند، میتوانند حد و مرزهای خود را تعیین کنند. این افراد دوست دارند که احساس ثبات و امنیت بیشتری در روابط نزدیک خود داشته باشند. این افراد از تنها شدن نترسیده و در روابط خود موفق هستند، همچنین در بیان احساسات خود راحت هستند. در کل از مهمترین ویژگیهای افراد دارای این سبک از این حس این است که: این افراد دلبستگی ایمن دارند و میتوانند به شریک خود وابسته شده و بگذارند که شریکشان به آنها تکیه کند. رابطه با این نوع از افراد بسیار زیبا بوده و پر از صداقت و بردباری است.
دیدگاه آنان مثبت است و میتوانند احساسات خود را تنظیم و مدیریت کنند. همچنین میتوانند کاری کنند که شریک آنها نیز چنین دیدگاهی را پیدا کند. حدود 59 درصد از بزرگسالان دارای دلبستگی ایمن هستند.
دلبستگی مضطرب
دلبستگی مضطرب نیز یکی از انواع سبکهای این حس است. افرادی که دارای این نوع سبک از دلبستگی هستند، دید و نگاه منفی نسبت به خود دارند. در مقابل، دید آنها نسبت به دیگران مثبت است. این افراد خودشان را لایق عشق نمیدانند. شریک عاطفی خودشان را برتر و بهتر از خود دانسته و او را بالاتر از خود میداند. برخلاف افراد دارای دلبستگی ایمن، این افراد از تنها شدن ترسیده و فکر اینکه در زندگی بدون شریک باشند آنها را دچار اضطراب میکند. این افراد در رابطه خود حس امنیت میخواهند. تمایل دارند که از جانب شریک خود توجه و محبت شدید ببینند. اگر از سمت شریک خود این محبت و توجه را نبینند بیشتر به او نزدیک میشوند. این موضوع کم کم باعث میشود فرد از دوست داشتن شریک خود ناامید شود.
اما در کل این افراد به رابطه خود ارزش بسیار زیادی داده و از آن به خوبی و با تمام توان محافظت میکنند. در رابطه خود بسیار هوشیار بوده و تمام نکات منفی و خطراتی که رابطه آنها را تهدید میکند، تشخیص میدهد. بزرگترین نگرانی افراد دارای این سبک مضطرب این است که شریک آنها به اندازه کافی آنها را دوست نداشته و بر روی رابطه سرمایه گزاری نکرده باشد.
در حدود 19 درصد از بزرگسالان نیز دارای این نوع از حس میباشند.
مطالعه این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم: افسردگی بعد از رابطه جنسی
دلبستگی اجتنابی
نوع دیگر از سبک دلبستگی، دلبستگی اجتنابی نام دارد. از این نوع به عنوان دلبستگی ردکننده نیز نام برده میشود. افراد دارای این سبک، دیدگاهی مثبت نسبت به خود و دیدگاهی منفی نسبت به دیگران دارند. این افراد بیشتر تمایل دارند که حس خودکفایی و استقلال خود را حفظ کرده و آن را افزایش دهند. به خصوص در مسائل عاطفی پافشاری آنها چندین برابر است. این فرد با این سبک از این حس به این اعتقاد دارد که برای کامل بودن نیازی به کسی ندارد.
این دسته از افراد نه تمایل دارند که به کسی وابسته باشند و نه میخواهند که کسی به آنان وابسته شود. به همین دلیل از هر نوع صمیمیتی دوری میکنند. این افراد خطرناک هستند، زیرا با وارد شدن به یک رابطه اگر متوجه شوند شریکشان به او دلبسته است، سریع از رابطه دوری میکنند. خودشان نیز تمام احساساتشان را سرکوب میکنند. طبق آمار نیز 24 درصد از بزرگسالان دچار این نوع سبک دلبستگی میباشند.
دلبستگی آشفته
این سبک به مانند سایر سبکها رایج نمیباشد. افراد دارای این نوع سبک، ثبات ندارند و دائما در حال نوسانات اخلاقی هستند. این افراد در رابطههای خودشان رفتارهایی گیج کننده از خود نشان میدهند و به شدت ترسو هستند؛ هم از خود رابطه و هم از شریک عاطفی خود ترس دارند. این افراد صمیمیت را دوست دارند ولی از تعهد و وابستگی در رابطه میترسند. این گروه از افراد با این نوع سبک، دائما در حال کشف احساسات خود هستند، اما از دلبستگی عاطفی به شدت دوری میکنند. این سبک، از دوران کودکی آغاز میشود.
تفاوت دلبستگی و وابستگی
بین وابستگی و دلبستگی تفاوتهایی وجود دارد. طبق نظریه روانشناسان بزرگ، وابستگی یعنی تکیه دادن به فردی و یا چیزی برای کمک و حمایت شدن. به عنوان مثال یک کودک خردسال وابسته مادرش است، زیرا خودش نمیتواند غذا بخورد و زندگی کند. نیازمند کمک مادر خودش است برای زنده ماندن و بقا. اما در مقابل دلبستگی یک حس ذاتی و درونی انسان برای بقا است.
به عنوان مثال یک نوزاد که به دنیا میآید، برای ادامه زندگی خود وابسته به مادرش است و هیچ دلبستگی صورت نگرفته است. این حس با گذشت زمان افزایش مییابد. در مقابل با گذشت زمان و بزرگ شدن فرزندان، وابستگی آنان کاهش یافته و دلبستگی آنان افزایش مییابد. بنابراین ممکن است فرد به شما دلبسته باشد، اما وابسته نباشد. از طرفی دلبستگی میتواند به یک فرد خاص اختصاص یابد و یا به چندین نفر براساس اولویت بندی تقسیم شود. اما وابستگی اینگونه نیست. وابستگی بر یک شخص خاص متمرکز نمیماند و میتواند متغیر باشد. بسیاری از احساسات و هیجانات فرد نیز با این حس آنان، در ارتباط است.
حتما بخوانید: رابطه یک طرفه
دلبستگی در دوران کودکی چه تاثیری در بزرگسالی دارد؟
همانطور که گفتیم دلبستگی یک نیاز برای انسان است. این نیاز برای بقا انسان بسیار ضروریست. تجربیاتی که ما در کودکی خود داشتهایم، میتواند باعث شود که سبک این حس ما در بزرگسالی شکل بگیرد. سبکهای این حس هم به دو نوع اصلی ایمن و غیرایمن که شامل سه نوع دیگر از سبک های این حس بود، تقسیم میشوند.
میتوان گفت کودکانی که با خانواده خود دلبستگی ایمن داشتند، در بزرگسالی نیز افرادی دارای این سبک خواهند بود. این موضوع باعث میشود که فرد در بزرگسالی روابط خوب و سالمی را تجربه کند. اما اگر فرد در دوران کودکی خود با خانواده خودش سبک دلبستگی مضطرب، اجتنابی و آشفته را تجربه کند، در بزرگسالی نیز تبدیل به فردی می شود که نمیتواند رابطه خوب و سالمی را تجربه کند.
کلام آخر
برای کلام آخر باید بگوییم، که دلبستگی یک پیوند عمیق بین دو نفر است که از دوران کودکی آغاز میشود. از همین رو بسیار مهم است که با چه سبک از آن رشد خواهید کرد. زیرا این سبکها میتوانند تاثیرات بسیاری را بر زندگی شما داشته باشند. نوع ناایمن آن، تاثیرات مخربی را برجای میگذارند که گاهی جبران ناپذیر است. کلینیک روانشناسی آرامش من همه روزه با حضور متخصصین و مشاورین مجرب، میتوانند شما را در این باره بصورت مشاوره آنلاین و تلفنی و حضوری، راهنمایی کنند. شما میتوانید از طریق پر کردن فرم درخواست مشاوره و یا تعیین وقت از طریق شماره های درج شده، به روش دلخواه خودتان در تماس باشید.
منابع: